بیتردید «زبان»، و مقولات مرتبط با آن همچون «معنا» و «فهم»، در صدر مسائل فلسفی فلسفۀ معاصر قرار داشته، و مرکز ثقل بسیاری از مباحث آن را شکل میدهد. در امتداد این مباحثه، این دوره میکوشد چارچوب کلی رویکردهای فلسفی به زبان را که عمدتاً در سدۀ بیستم طرح و بسط یافتند شرح دهد. بر این اساس، علاوه بر بحثوفحص از رویکردهای تحلیلی که در پی «چرخش زبانی» پدیدار گشتند – رویکردهای پوزیتیویستی، ویتگنشتاینی، شکاکیت معنایی [کواین و کریپکی]، کنشگفتاری [آستین و سرل]، تفسیری [دیویدسن]، و متناهیگرایی معنایی [بارنز، بلور و کوش] – از چند دسته رویکرد غیرتحلیلی نیز بحث خواهد شد: نشانهشناختی [پرس]، طبیعتگرایانه -پراگماتیستی [رورتی]، هرمنوتیکی [گادامر]، ساختشکنانه [دریدا]، و مفاهمهای [هابرماس]. همچنین، تفاوتها و شباهتهای چشمگیر این رهیافتهای مختلف، بهخصوص از حیث گرایشهای متفاوتشان به سمت زبان «علم» یا «هنر»، واکاوی خواهد شد.